یکشنبه 02 دی 1403

نشانه­‌های مادرسالاری در گیلان باستان

73
0

از گذشته نوعی مادر سالاری یا احترام و تقدس به مادر در گیلان رایج بوده است که در حال حاضر نیز نشانه‌هایی از آن یافت می‌شود، در میان یافته‌های باستان‌شناسی در گیلان نیز مجسمه‌هایی کشف شده است که اهمیت و ارزش مقام مادر را نشان می‌دهد.

میثم نوائیان، مسئول امور موزه‌های استان گیلان در یادداشتی نوشت: از گذشته دور تا اوایل هزاره اول قبل از میلاد در گیلان، نوعی مادرسالاری یا احترام و تقدس به مادر رایج بوده است که در حال حاضر نیز نشانه‌هایی از آن یافت می‌شود، در میان یافته‌های باستان‌شناسی در گیلان مجسمه‌هایی بدست آمده که به نام الهه مادر نام برده می‌شود.

این مجسمه‌ها توپر هستند، دست‌ها به حالت احترام بر روی سینه قرار دارند و دارای ران‌هایی چاق هستند که نشانه باروری و برکت‌خواهی است و صورت آنها چندان واضح نیست، یکی از زیباترین نمونه‌های الهه مادر، در منطقه کلورز رستم‌آباد توسط مرحوم حاکمی یافته شد که اکنون در موزه ایران باستان تهران نگهداری می‌شود. در تپه‌­های مارلیک، کلورز، دیلمان، اشکور، تالش به کرات و فراون یافت شده است که زینت‌بخش موزه‌های ایران و جهان هستند.

به راستی این سوال مطرح می‌شود چرا مادر سالاری؟ مادرسالاری در دوران باستان بیشتر در جوامعی وجود داشته که در کوهستان‌ها زندگی می‌کردند و شغل اصلی آنها دامداری بوده است و زندگی و معیشت آنها مبتنی بر دام (گوسفند، گاو، بز) بوده است، چنانچه تا همین حال و قوی‌تر از آن تا ۵۰ سال پیش اینگونه بود. در این نوع نحوه زندگی، مرد خانه برای چرای دام از سحر تا بعدازظهر و غروب در مراتع به سر می‌برد، در جنگل در جدال همیشگی با حیوانات وحشی بود، در کوچ‌های سالیانه از کوه به جلگه به سر می‌برد و همیشه نگران کوچ به موقع و زاییدن گوسفندان و سبز بودن مراتع بود و کمتر در خانه حضور داشت، از سویی زن مرد دامدار(به عبارت امروزی گالش) در طول روز در محیط پیرامونی خود دست به بررسی و اکتشاف می‌زد و در جستجوی گیاهان مفید و خوشمزه برای درست کردن غذا و فرآوری محصولات دامی مانند شیر، ماست، خامه، کره، پنیر بود و همچنین  بزرگ کردن بچه‌های خانه به عهده زن خانه بود و زن، در تمام طول روز بر ساکنان خانه مدیریت می‌کرد، از این رو در دوران باستان کم‌کم نقش زن بارزتر و به نوعی قابل احترام شد.

در اینجا، از جوامع ابتدایی بشریت صحبت می‌کنیم، در همین دوران، زن در دور و بر خانه دست به کشاورزی محدود و نیمه دِیم می‌زند. هنوز هم در معادلات کوچک محلی که ما امروزه بنام بازار روز می‌شناسیم و در سراسر شمال مرسوم است زن‌ها نقش پر رنگی دارند و فروشنده محصولات دامی و سبزی محلی هستند که محل درآمد خوبی برای آنها است؛ البته در دوران باستان در نقاط دیگر مانند سرزمین ایلام و طایفه گوتی‌ها در کردستان نیز احترام به مادر رایج و تقدس داشته است؛ به گونه‌ای که در ایلام حکومت از شاه به خواهرزاده می‌رسید تا به فرزند خودش، هنوز هم این مطلب جاری است اینکه خواهرزاده یا حلال‌زاده به دایی می‌رود! نشانه‌ای از این اعتقاد کهن است.

در دوران باستان در بین‌النهرین باستان، الهه‌های مادر آیین خاصی بنام «نانایه» داشتند که بسیار قوی برگزار می‌شد، حتی امروزه به مادر بزرگ ننه می‌گویند که احتمالا بازمانده‌ای از این کهن آیین تقدس مادر است.

 زن بخاطر زایش و ادامه نسل به زمین و خورشید فرض می‌شد و عبارت خورشید خانم امروزه نیز متداول است و بخاطر خطرات همیشگی که در مراتع برای  مرد وجود داشته مانند حمله گرگ یا دزدان و... کلمه مردنی و مرده، از ریشه مرد و کلمه زندگی و زنده از زن گرفته شد! زیرا زن‌ها در کنار خانواده در خانه بدون خطر زندگی می‌کردند و مرد باید در جدال با حیوانات  وحشی و زندگی سخت کوچ وری دست پنچه نرم می‌کرد.

 در ورود به هزاره اول قبل از میلاد، معیشت و اقتصاد مبتنی بر دامدای به سمت زندگی کشاورزی سوق پیدا کرد که ۲ علت می‌تواند باشد، دلیل اول اینکه احتمالا بخاطر ورود برنج به شمال در این مقطع زمانی و فراگیر شدن کشت برنج با توجه به اقلیم خاص شمال کشور و دوم تکمیل شدن ابزارهای کشاورزی که نتیجه استفاده از فلزات (آلیا‍‍ژ) قوی مانند مفرغ بود (زیرا فلز مس بخاطر نرمی قابلیت استفاده‌ سخت را نداشته است) با استفاده از این فلز توانستند خیش بسازند و زمین‌های سخت را بکارند که این امر باعث تولید بیشتر شد و غذا به اندازه‌ای شد که قابل ذخیره‌سازی بود.

در این دوره شاهد ظروفی بزرگی هستیم که بنام ظروف آذوقه غذا می‌شناسیم. ظروفی که در دوران شکار و دامداری وجودش لازم نبود (این ظروف ذخیره غذا در موزه رشت قابل بازدید هستند)، در گیلان که عموما کشاورزی، برنج فرض می‌شود احتیاج مبرم به نیروی کار داشت و این کار سخت فقط از عهد مردان بر می‌آمد، آماده کردن زمین با ورزا، پاکتراش کردن زمین، شخم زدن با گاجمه و کاول و... از نمونه‌های که در مارلیک پیدا شده  ۲ گاو مفرغی (ورزا) است که در حال کشیدن  گامجه یا خیشی هستند، همچنین الهه مادر با دست‌هایی بر روی سینه به نشانه احترام و نقاب بر روی صورت، تاجی بر سر و گوشواره مفرغی بر گوش و هفت علامت خورشیدوار بر روی بدن؛ این مجسمه تاییدی بر وجود آیین‌هایی با مراحل خاص است. این مجسمه از کلورز رستم آباد در هزاره اول قبل از میلاد کشف شده است.

خداوند همه مادران سرزمین مان را حفظ کند.

نظر دهید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

نام
ایمیل
وب سایت