رحمت آباد دارای محوطههای مختلفی است که در دورانهای مختلف مورد استفاده قرار میگرفته که با تداوم سکونت گزینی، هم اینک نیز زندگی در آبادیهای کوچک و بزرگ آن جریان دارد؛ آبادیهایی که بسیاری از آنها دقیقا بر روی سکونت گاههای دورانهای مختلف از جمله عصر آهن واقع شده است.
محمدرضا امیرینژاد، معاون میراثفرهنگی استان گیلان در یادداشتی نوشت: بررسیها و پژوهشهای باستانشناسی حکایت از آن دارد که بنا به دلایلی همچون خشک سالی، سیل، زلزله یا سایر عوامل "شاید جنگ" شرایط برای ادامه زندگی در یک منطقه یا سرزمین، فراهم نبوده و چه بسا به مرور با خروج و مهاجرت انسان متروک مانده و بعدها نیز مورد استفاده قرار نگرفته باشد؛ به عنوان مثال کمتر منطقهای همچون بخش رحمت آباد(از توابع شهرستان رودبار استان گیلان) میتوان یافت که همه دورانهای باستانشناسی و سکونت گزینی انسان در آن تجربه شده باشد و به عبارتی دیگر پیوسته و از نسلی به نسلی دیگر تداوم داشته باشد.
بررسی و شناسایی محوطهها و گورستانها و علاوه بر آن نتایج حاصل از پژوهشهای باستانشناسی بخوبی نشان میدهد از دورانهای تاریخی که نه، بلکه از اعماق پیش از تاریخ و عصر حجر زندگی در این نقطه معین ساری و جاری بوده است؛ نتایج حاصل از کاوشهای باستانشناسی در غار دربند رشی، سابقه زندگی انسان را با ۲۳۰ هزار سال قدمت به دوران سنگ میرساند؛ حال بماند که در همین غار مدارک و شواهدی از عصر آهن نیز بدست آمده است.
آب و هوای مناسب و ارتفاع ۵۰۰ تا ۱۰۰۰ متری از سطح آبهای آزاد، جریان رودهای کوچک و بزرگ همچون سیاهرود توتکابن، گوهرود، خِرِشک رودخان، رودخانه سیدان و چشمه سارهای مختلف، در مجموع شرایط زیست محیطی بخش مذکور را برای زندگی در دورههای متفاوت فراهم آورده و به نوعی بسترهای لازم برای زندگی یکجانشینی علاوه بر استقرار موقت و کوچ نشینی را مهیا میکرده است.
شاید سال ۱۳۴۰ نقطه عطفی در حوزه باستانشناسی گیلان، ایران و حتی جهان رقم خورده باشد؛ آنجا که با کشف و حفاریهای چراغعلی تپه(مارلیک) توسط عزت الله نگهبان، ۵۳ گور متعلق به سلاطین و سرداران منطقه شناسایی شد که داخل هر یک از آنها به فراخور شخصیت صاحبان گور، اشیاء بیشمار نفیسی بدست آمد. انواع زیورآلات طلایی، اشیاء سفالی، مفرغی، ابزار و ادوات رزم، نشانههایی از زندگی کوچ نشینی، مهرها و سایر اشیاء متنوع، از شکوه و رونق زندگی مردمان آن دوران پرده برمیدارد.
پیلاقلعه یا قلعه بزرگ که بنظر با معماری خاص از سنگ و آجر، محل سکونت اقوام در دورههای مختلف از جمله هزاره اول و دوره فرهنگی مارلیک بوده است، در فاصله ۵۰۰ متری از تپه مارلیک قرار گرفته و علاوه بر آن وجود محوطههای باستانی دیگر در نزدیکی این دو محوطه همچون زینب بیجار، تپه جازمکول، دور بیجار، قشلاق و سایر محوطهها و گورستانهای پیرامونی، رونق زندگی را در این بخش از خاک پرگوهر ایران به معرض نمایش گذاشته است.
از دیگر محوطههای شاخص بخش رحمت آباد میتوان به محوطههای اسطلخ جان، شهران، حلیمه جان، چره، سندس، چلهبر، دفراز، پلنگ دره، علیآباد، سیدان، مخشهر، حاجیده و غیره اشاره کرد که در دورانهای مختلف مورد استفاده قرار میگرفت که با تداوم سکونت گزینی، هماینک نیز زندگی در آبادیهای کوچک و بزرگ آن جریان دارد؛ آبادیهایی که بسیاری از آنها دقیق بر روی سکونت گاههای دورانهای مختلف از جمله عصر آهن واقع شده است.
با همه این تفاسیر و از آنجاییکه تنوع و شکوه فرهنگ و تمدن این دیار بر کسی پوشیده نیست و گورستانها و محوطههای مکشوفه متعدد گواهی انکارناپذیر بر این ادعا است، اما عدم بررسی جامع، پوشش جنگلی، صعب العبور بودن و موارد مشابه از این دست، پژوهشهای مؤثر دیگری را میطلبد، چه اینکه شاید بیاغراق تعداد محوطههای شناسایی نشده با شمار محوطههای شناسایی شده برابری کند.
اگر تمدن مصر زاییده نیل بوده و تمدن بین النهرین نیز در نتیجه جریان رودهای دجله و فرات است، بیشک سپیدرود نیز نقش مهمی در شکلگیری جوامع و فرهنگهای دوران مختلف داشته است. بر اساس تحقیقات صورت گرفته، آب، الفبای زندگی است و در این راستا سپیدرود شاهرگ حیاتی رحمتآباد و سایر رودهای کوچک نیز نقشی مکمل در ادامه حیات منطقه داشته است، این چرخه از دورانهای باستان شکل گرفته و تا به امروز نیز تداوم داشته است؛ چرخهای که همانگونه که هسته اولیهاش از اعماق پیش از تاریخ شروع شد؛ با شرایط زیست محیطی مساعد بنظر میرسد تا اعماق آینده نیز ادامه یابد؛ کسی چه میداند شاید تا فردا و فرداهای دیگر و عمری به درازا و همتراز با دوران باستان!